بحران در نساجی مازندران؛ نگاهی به بیانیه‌های بیهوده در باشگاه نساجی
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۹۴۱۵۳
تیم فوتبال نساجی مازندران این روزها با بیانیه‌های پی درپی نه تنها مشکلاتش رفع نمی شود، بلکه مشکلات این تیم روز به روز بیشتر می‌شود. ۱۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۴ استانها مازندران نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قائمشهر، بحران نساجی هر روز بزرگ‌تر می‌شود و دلیل آن نیز در وهله نخست کم شدن توانایی مالی فرهاد صنیعی‌فر است، مالکی که به نظر می‌خواهد همچنان بر مسند کار بماند، حتی اگر در طول فصل ناخواسته نساجی را با بحران مواجه کند و اینکه پس از گذشت شش هفته کارت چهار بازیکن صادر نمی‌شود تنها به ناتوانی مالی و البته سوءمدیریت در باشگاهِ بدون مدیر برمی‌گردد، باشگاهی که صنیعی‌فر حاضر نیست خودش عنان کار را به دست گیرد و مشکل را رفع کند و یا برایش یک مدیر قدرتمند و تمام وقت انتخاب کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
بیانیههایی که در چند روز گذشته بین مدعیان عاشق نساجی کبیر! رد و بدل شد بی‌رودربایستی یک جنگ زرگری است. جنگی که هر دو طرف ماجرا از آن استقبال می‌کنند اما بازنده بزرگ آن نساجی و هوادارانش هستند. مردمی خسته که ناامیدانه چشم انتظار رفع این بحران کهنه توسط کسانی هستند که مقصران اصلی این بحران خودساخته محسوب می‌شوند. از مالکی که پول ندارد تا مسئولانی که دم انتخابات یادشان آمده صدای تنها دلخوشی مردم منطقه باشند!
بحران نساجی اما راه‌حل ساده‌ای دارد. ساده‌تر از صدور بیانیههایی که گمان می‌رود دو طرف ماجرا تنها کاری است که توانایی انجامش را دارند. و آن هم عمل به تعهداتشان در حدود اختیاراتشان است.
شرط مهاجری برای بازگشت به تیم فوتبال نساجیپایان اردوی تیم فوتبال نساجی در کردان کرجکاپیتان تیم فوتبال نساجی مازندران مصدوم شدمسئولی که بیانیه صادر می‌کند تا دلسوز جلوه کند، بهتر است وارد گود شود و کاری برای نساجی انجام دهد تا این کشمکش برای همیشه تمام شود و نساجی با امکانات مناسب در شهر خودش مستقر شود.
مالکی که پول ندارد بهتر است با هوادارانی که همیشه از آنها به عنوان تنها انگیزه خود نام می‌برد صادق باشد و همین امروز برای تعیین وضعیت باشگاه اقدام کند و اگر دیگر در توانش نیست، تیم را واگذار کند.
با این حرکت حداقل به هواداران نساجی ثابت می‌شود که مسئولان واقعاً دغدغه‌ی نساجی کبیر را دارند و صنیعی‌فر هنوز دل‌نگران آینده تیمی است که پس از 24 سال به لیگ برتر هدایتش کرد و یا مسئولی که در گذشته هیچ قدم مثبتی برای نساجی برنداشته بهتر است امروز به مانند همیشه یک تماشاچی باشد و بیشتر از این بر آتش این بحران ندمد؛ تا کسانی که واقعا تصمیم گیرنده و اثرگذار هستند نقش خود را به درستی بازی کنند.
انتهای پیام/ز
R41358/P/S6,74/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۹۴۱۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با نیما یوشیح: آی آدم‌ها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! (+فایل صوتی)
“آی آدم ها” آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید آن زمان که مست هستید، از خیال دست یابیدن به دشمن آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را تا تواناییِ بهتر را پدید آرید آن زمان که تنگ می‌بندید بر کمرهاتان کمربند در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر در آب دارد می‌کند بیهوده جان قربان! آی آدم‌ها که بر ساحل بساط دلگشا دارید! نان به سفره جامه‌تان بر تن یک نفر در آب می‌خواند شما را موج سنگین را به دست خسته می‌کوبد باز می‌دارد دهان، با چشم از وحشت دریده سایه‌هاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی‌تابی‌اش افزون می‌کند زین آب‌ها بیرون گاه سر، گه پا. آی آدم‌ها! او ز راه دور، این کهنه جهان را باز می‌پاید می‌زند فریاد و امید کمک دارد آی آدم‌ها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! موج می‌کوبد به روی ساحلِ خاموش پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش می‌رود نعره‌زنان، وین بانگ باز از دور می‌آید: آی آدم‌ها! و صدای باد هر دم دل‌گزاتر در صدای باد بانگ او رهاتر از میان آب‌های دور و نزدیک باز در گوش این نداها: آی آدم‌ها! آی آدم‌ها! شعر آی آدم ها خوانش احمد شاملوکد صوت دانلود صوت اصلی کانال عصر ایران در تلگرام
تصاویر پدر ساواکی مهران غفوریان